• وبلاگ : ايستگاه شعر
  • يادداشت : گزيده اي از آبي خاكستري سياه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ahmadreza 
    عالي و بي نظيره اين شعر نو ....
    يکي از برجسته ترين کاراي اقاي مصدقه
    اولين بار سال 85 اين شعر رو خوندم .. و بعد مدتها الان...

    با خوندن و شنيدن اين شعر اشک به چشمام مياد ...
    + فهيمه 


    سلام

    ميخواستم ازتون بابت قرار دادن اين سروده هاي فوق العاده زيبا سپاسگزاري کنم

    خسته نباشيد

    گل گندم خوب است

    گل خوبي زيباست

    اي دريغا كه همه مزرعه دلها را

    علف كين پوشانده ست

    هيچكس فكر نكرد

    كه در آبادي ويران شده ديگر نان نيست

    و همه مردم شهر

    بانگ برداشته اند

    كه چرا سيمان نيست

    و كسي فكر نكرد

    كه چرا ايمان نيست........


    شعراي حميد مصدق واقعا محششره....مخصوصا شعر ابي...خاکستري....سياه...



    به من هم سر بزن....

    + زكيه ( از القاب حضرت زهراست ) 
    واقعا متشکرم ، استفاده کردم .دنبال اين شعر مي گشتم کمکم کردين.

    خيلي زيباست اشعار روح افزاي حميد مصدق
    خيلي زيبا بود استفاده کرديم ممنون
    vaghean alie ... bi nazire

    thank u so much my dear

    سلام بسيار زيبا بود لطفا به سايت من سر بزن
    + سهيلا 

    سلام ممنون از منظومه زيباي (آبي خاکستري سياه )واقعا دوست داشتني وحس خوبي به آدم دست ميده. منم اين قسمتش رو خيلي دوست دارم :

    بامن اکنون چه نشستنها خاموشيها

    باتو اکنون چه فراموشي ها

    ............

    + نازنين 

    man agar barkhizam

    to agar barkhizi

    hame barmikhizand.

    man agar benshinam

    to agar benshini

    che kasi barkhizad

    che kasi ba doshman besetizad

    che kasi panje dar panjeye har doshmane doon avizad

    sher be in ghashani, manzume ba in azemate mafhum...heife in ghesmatesh hazf beshe

    mamnun az sheri ke gozashtin

    درود بر شما
    و بر روان آن شاعر فقيد
    ___________
    اين همه زيبايي
    به چه تدبير نموده‌ست پديد؟
    يا چه ذوقي پس اين باغ گل است؟
    گويي اعجاز خدا
    جامه‌اي نو كرده
    واژه ها مي‌رقصند
    حرف‌ها مي‌خندند
    و سرودي جانبخش
    از نواي ني چوپان جاري ست
    مي زند شانه به زلف ني زار
    مي رود تا بر يار
    ...
    __________
    بداهه‌اي بود تحت تاثير جادوي مصدق
    كه انشاء اله كاملش را در وبگاهم خواهيد ديد.
    پيروز باشيد


    سلام.بسيار زيبا بود.خوشحال ميشم بهم سر بزني.اگر دوست داشتي خبرم كن تا تبادل لينك كنيم.

    سلام و درود

    به حسن سليقه ات تبريك ميگم . مرسي از وبلاگ قشنگت من عاشق حميد مصدقم و به گونه اي با شعراش زندگي ميكنم

    چه كسي مي خواهد منو تو ما نشويم خانه اش ويران باد

    + سحر 
    من که هيچي سر در نياوردم ولي خوب قشنگ بود