• وبلاگ : ايستگاه شعر
  • يادداشت : آقاي نخست وزير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آبان 

    با اجازه برداشت سياسي شد. شما كاشتي ديگه اينكه چي برداشت كنيم با ما بود.ببين پسرم شعر زمان و مكان نداره حرف دل يك شاعر با هر مليتي مي تونه حرف دل هر انساني اعم از ايراني و غير ايراني باشه.پس درود بر برشت كه نوشت و زبان حال ما رو نوشت :

    دختر كوچولوي صاحبخانه از آقاي كي پرسيد:

    اگر كوسه ها آدم بودند، با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟

    آقاي كي گفت : البته ! اگر كوسه ها آدم بودند،

    توي دريا براي ماهيها جعبه هاي محكمي ميساختند،

    همه جور خوراكي توي آن ميگذاشتند،

    مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد.

    هواي بهداشت ماهي هاي كوچولو را هم داشتند.

    براي آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد،

    گاهگاه مهماني هاي بزرگ بر پا ميكردند،

    چون كه گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است !

    براي ماهي ها مدرسه ميساختند

    وبه آنها ياد ميدادند

    كه چه جوري به طرف دهان كوسه شنا كنند

    درس اصلي ماهيها اخلاق بود

    به آنها مي قبولاندند

    كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار براي يك ماهي اين است

    كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كند

    به ماهي كوچولو ياد ميدادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند

    و چه جوري خود را براي يك آينده زيبا مهيا كنند

    آينده يي كه فقط از راه اطاعت به دست ميآييد

    اگر كوسه ها ادم بودند،

    در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:

    از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند،

    ته دريا نمايشنامه به روي صحنه ميآوردند كه در آن ماهي كوچولو هاي قهرمان

    شاد و شنگول به دهان كوسه ها شيرجه ميرفتند.

    همراه نمايش، آهنگهاي محسور كننده يي هم مينواختند كه بي اختيار

    ماهيهاي كوچولو را به طرف دهان كوسه ها ميكشاند.

    در آنجا بي ترديد مذهبي هم وجود داشت

    كه به ماهيها مي آموخت

    زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود