با اجازه برداشت سياسي شد. شما كاشتي ديگه اينكه چي برداشت كنيم با ما بود.ببين پسرم شعر زمان و مكان نداره حرف دل يك شاعر با هر مليتي مي تونه حرف دل هر انساني اعم از ايراني و غير ايراني باشه.پس درود بر برشت كه نوشت و زبان حال ما رو نوشت :
دختر كوچولوي صاحبخانه از آقاي كي پرسيد:اگر كوسه ها آدم بودند، با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟آقاي كي گفت : البته ! اگر كوسه ها آدم بودند،توي دريا براي ماهيها جعبه هاي محكمي ميساختند،همه جور خوراكي توي آن ميگذاشتند،مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد.هواي بهداشت ماهي هاي كوچولو را هم داشتند.براي آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد،گاهگاه مهماني هاي بزرگ بر پا ميكردند،چون كه گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است !براي ماهي ها مدرسه ميساختندوبه آنها ياد ميدادندكه چه جوري به طرف دهان كوسه شنا كننددرس اصلي ماهيها اخلاق بودبه آنها مي قبولاندندكه زيبا ترين و باشكوه ترين كار براي يك ماهي اين استكه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كندبه ماهي كوچولو ياد ميدادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشندو چه جوري خود را براي يك آينده زيبا مهيا كنندآينده يي كه فقط از راه اطاعت به دست ميآييداگر كوسه ها ادم بودند،در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند،ته دريا نمايشنامه به روي صحنه ميآوردند كه در آن ماهي كوچولو هاي قهرمانشاد و شنگول به دهان كوسه ها شيرجه ميرفتند.همراه نمايش، آهنگهاي محسور كننده يي هم مينواختند كه بي اختيارماهيهاي كوچولو را به طرف دهان كوسه ها ميكشاند.در آنجا بي ترديد مذهبي هم وجود داشتكه به ماهيها مي آموختزندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود
سلام
خسته نباشي آقاي موسوي
فضاي تيره عكس با فضاي روشن وبلاگتون هماهنگ نيست و شعراتون خيلي جذابه البته پيشنهاد مي كنم از اشعار مرحوم كسرايي كمتر استفاده كنيد